همیشه در ادارت دولتی بحثی که مطرح بوده است بحث خویشاوندگرایی و انتصاب وابستگان در پست ها ی اداری بوده است که این امر هم در ادارت شهرستان بشاگرد کاملاً به چشم می آید برخی از ادارتی که دارای تعداد زیادی کارمند بوده اند زیاد این موضوع قابل دیدن نیست مثل آموزش و پرورش بشاگرد که دارای حدود 700 پرسنل می باشد حضور چند نفر از بستگان رئیس زیاد به چشم نمی آید. اما موضوعی بود که برایم بسیار جالب بود که البته بسیار زیاد تاسف خوردم که چرا باید اینگونه موارد هنوز در بشاگرد پیش می آید.
قسمت یکم:
آقای اسماعیلی نژاد چندین سال که در آموزش و پرورش بشاگرد مشغول خدمت بوده است علاوه برخدمت ، خدمت های دیگری نیز برای خود انجام داده است که توانسته است در طی این مدت خانم خود را که حتی یک بار هم نه سرکلاس نهضت رفته است به استخدام نهضت سواد آموزی و پس از آن بلافاصله با توجه به مدرک ابتدایی خانم شان آن را در مقطع متوسطه سازماندهی کند که حضور خانم رئیس در زمان حال در دبیرستان حضرت خدیجه نیز بحثی مفصل می طلبد پس آقای رئیس توانسته است خانم خود را استخدام آموزش و پرورش از طریق نهضت سواد آموزی کند . اما این را می گویید که این اتفاق فقط در زمان ریاست ایشان اتفاق نیافتده است بله این صحیح است همه ی این قضایا به زمان ایشان نیست اما مهمترین قسمت کار در زمان ایشان صورت پذیرفته است.
قسمت دوم:
رئیس محترم جناب آقای اسماعیلی نژاد برادر خود را به عنوان سرباز معلم در سال های قبل در مدارس گارمون مشغول کرده بود (این که موردی ندارد این را داشته باشید)که با پایان یافتن سربازی ایشان هم در همان مدارس به صورت کاملاً آزاد تدریس می کردند و ساعاتی که تدریس می کردند به اسم کسانی دیگر در سیستم مالی بوده است(البته مدارک مستند نیز در دسترس می باشد) و در پایان ماه مبالغ واریز شده به ایشان تحویل می شد و این کاملاً نیز به صرفه می باشد. و در سال گذشته نیز به عنوان سه سهمیه ی مردی که در مربیان مدارس قرآنی سهمیه ی بشاگرد بود(دو نفر دیگر نیز از بستگان درجه یک همکاران اداری می باشد) استخدام شد که این موضوع نشان می دهد که آقای اسماعیلی از میان نیرو های بومی فارغ التحصیل شده دانشگاهها حتی دارای مدارک قرآنی و تحصیلات دانشگاهی قرآنی برادر خویش را جهت استخدام معرفی نموده اند آیا این صحیح است که برادر ایشان هم بلافاصله بعد از رفتن(انتقالی) ایشان یا شاید زودتر راهی میناب خواهند شد ؟ ایا این نیروی ماندگاری است برای شهرستان بشاگرد ؟ آیا برادر ایشان از قرآن چیزی می داند (البته که من بعید می دانم که بتواند روخوانی قرآن بلد باشد) آیا برای جذب مربیان مدارس قرآنی آزمونی برگزار شده است ؟ خیر آزمونی در کار نبوده است بلکه رئیس اداره باید طبق سهمیه ی اختصاصی به منطقه باید افراد واجد شرایط را معرفی می کرددند ؟ که در این راستا آقای اسماعیلی نزاد برادر خود را معرفی کردند. و برادر ایشان در میان فارغ التحصیلان بیکار دانشگاهی بشاگردی که برای شغل له له می زند شد مربی مدارس قرآنی
قسمت سو:
در مهر امسال نیز شاهد قضیه ای عجیب در مدرسه ابتدایی شهر سردشت بودیم که سال ها شاهد تعطیل بودن پیش دبستانی در این شهر بودیم که امسال فعال شد که معلم آنها خواهر آقای اسماعیلی نژاد با مدرک دیپلم شد اما در شهر سردشت که با داشتن نزدیک به 45 نفر خانم دیپلمه هستیم و این را نیز بدانید که 7 نفر خانم هم دارای مدرک فوق دیپلم و لیسانس هم در شهر سردشت نیز وجود دارد که بیکار هستند و معلم پیش دبستانی باید یک دیپلمه ی خانم از میناب بایستی بیاید و شهر سردشت شاغل شود . آیا این که رئیس اداره نسبت به بکارگیری نزدیکان درجه یک خود به صورت غیر قانونی اقدام کند سزاور و قابل قبول است . و اما این را نیز بدانید که خواهر رئیس اداره آموزش و پرورش بشاگرد اکنون به عنوان معلم پیش دبستانی در دبستان سردشت مشغول می باشد . محرومیت یعنی نداشتن جاده و برق و تلفن نیست محرومیت یعنی این
قسمت چهارم:
اکنون با شاغل شدن خانم ، برادر و خواهر آقای اسماعیلی نژاد رئیس اداره آموزش و پرورش بشاگرد در مدارس شهرستان بشاگرد دیگر بستگان درجه دو آقای رئیس آمادگی لازم جهت شاغل بودن در شهرستان بشاگرد را به خود بدهند زیرا نوبت آنها دیگر رسیده است. پس دیگر نوبت دختر خاله ها است.
اگر تغییری در جامعه روی دهد به تدریج آن تغییر در جامعه رواج پیدا خواهد کرد خواه تغییر علمی ، سیاسی ، فرهنگی ، اجتماعی یا ... باشد ، یا خواه تغییر منفی یا مثبت باشد یا خواه تغییر شکل و نوعی متفاوت داشته باشد و همیشه تغییر با یک ضریب نفوذ در جامعه رخنه خواهد کرد و آن را دربر خواهد گرفت و ...
بشاگرد با توجه به انزوای طبیعی آن همیشه پناهگاه افرادی برای جلوگیری از تغییرات جاری جامعه بوده است بالاخص آموزش و پرورش بشاگرد که در چند سال اخیر شاهد تغییرات شدیدی و فراوانی بوده است و تغییرات مدیریت راس یا اصلی آن به کنار حرفی از آن نمی زنم . اما تغییرات سیاسی اگر همیشه همراه با تغییرات سیاسی کشور و استان همراه باشد همیشه آن اداره و آن سازمان رشد خواهد کرد و اگر عکس آن باشد خیر.
بی مقدمه وارد شوم اداره آموزش و پرورش بشاگرد سکان هدایتش بالاخره به آقای حسن اسماعیلی نژاد رسید مردی که سال ها شاید انتظار چنین سکانی را می کشید و برای رسیدن چه نقشه ها کشیده و اجرا کرده باشد. آقای اسماعیلی کسی است که توانسته معاون روسایی در آموزش و پرورش با شخصیت های متفاوت باشد مثلاً آقای حبیب مظاهری فردی بود تمام و کمال اصلاح طلب و پای بند به اصول و مقرارت آقای جعفر میکائیلی فردی بود با گرایش های اصلاح طلب و فاقد پای بندی به اصول و مقرارت و رئیس بعدی آقای محمود شهدادی فردی بود تمام و کمال اصوالگرا و پای بند به قوانین و اصول و مقرارت ، که آقای اسماعیلی در طی چندین سال با معاون هر یک از این روسای اداره آموزش و پرورش بشاگرد بود و با آنها طوری هم جهت و هم عقیده بود که گاهی چنان تصوری بهتان دست می داد که آقای اسماعیلی است یا فلان رئیس .
با عوض شدن رئیس وقت هر دوره آقای اسماعیلی هم تماماً از لحاظ شخصیتی عوض می شود و کاملاً لباس سیاسی همرنگ رئیس وقت می پوشد و گهگاهی هم عوض می کند و...
اما آقای اسماعیلی نژاد فردی است اصلاح طلب شدید که گاهی به شکل ها و البته رنگ های دیگر در آمده و می آید و در انتخابات ها همیشه شخصیت سیاسی خودش را هویدا خواهد کرده و خواهد کرد و در انتخابات مجلس نهم همبستگی و برائت خود را از آقای هاشمی (که البته آقای هاشمی هم اصلاح طلبی است که کت و شلوار اصولگرایی را پوشیده است) اعلام و چندین مرتبه در سفر های تبلیغی ایشان را همراهی کرده است. و در انتخابات دهم ریاست جمهوری چندین مرتبه نهار و شام انتخابانی میهمان ستاد آقای موسوی بود و جالب اینکه در یکی از مدارس شهر گوهران هم در این زمینه در زمان انتخابات سخنرانی در حمایت از آقای موسوی داشته است بگذریم .
اما در تابستان امسال شاهد چند تغییر عجیب و غریب در آموزش و پرورش بود که تغییر اصلی آن به این شرح است که آقای هوشنگ شجاعی کارشناس مسئول نهضت سواد آموزی در یک اقدام ناگهانی عزل و به جای آن آقای علی روشنی انتخاب شد. سئوال و معما این جاست که چرا بایستی آقای شجاعی لغو ابلاغ شود فردی که در کار های اداری خصوصاً نهضت سواد آموزی استخوان خرد کرده است و به تمام زیر و بم موارد اداری آشنا است یا آقای شجاعی دچار یک فساد یا تخلف شدید بوده که بایستی اینگونه لغو ابلاغ شود. و جریان لغو ابلاغ بودنش را هم به اطلاع ایشان نرسانده بوده ند تا زمانی که گردهمایی مسئولین نهضت سواد آموزی در مرکز استان بوده که از بشاگرد دو نفر در جلسه شرکت می کنند و هر دو به عنوان رئیس نهضت سواد آموزی بشاگرد که در این جا آقای شجاعی متوجه صدور ابلاغ آقای علی روشنی می شود که هنوز مهر آن خشک نشده است در این جا بود آقای شجاعی خودش را فقط تا آخر جلسه نگه می دارد و تمام.
آیا قبل از شرکت ایشان در جلسه امکان اطلاع رسانی به ایشان در خصوص لغو ابلاغش وجود نداشت؟ یا دلیلی دیگر داشت؟
دلیل لغو ابلاغ آقای شجاعی دلیل کاری و یا وجود تخلف یا ... نبوده بلکه دلیل لغو ابلاغ ایشان سیاسی بوده است و فقط همین
با رفتن آقای شجاعی تمام کارشناسان ایشان به علت لغو ابلاغ رئیس شان تنها با یک روش توانستند اعتراض خود را اعلام کنند که آن هم استعفا بود و اکنون افرادی که به عنوان و رئیس و کارشناسان نهضت انتخاب شده اند افرادی هستند که سنگ اصلاح طلبی را محکم بر سینه خود زده و نگه داشته اند و رئیس نهضت و کارشناسانش کسانی از جنس اصلاح طلب اند که به جای افراد اصول گرا آمده اند.
جناب آقای اسماعیلی نژاد
انتخاب و انتصاب های سیاسی کاری را از پیش نمی برد بلکه انتخاب بر اساس شایسته سالاری و لیاقت افراد است که می تواند مفید باشد.
با شهرستان شدن بشاگرد و البته خارج از ضوابط مرکز شدن شهرستان در یک روستا به نام سردشت دولت محترم که البته گامی در جهت آبادنی بشاگرد برداشت و مرکز دهستان بشاگرد یعنی گوهران شد یک شهر که دارای یک شهردار شد . البته شهردار محترم شهرمان تلاش و زحمات فراوانی متحمل شد و خیلی از امورات را انجام داد و خیلی از کار های ایشان فاقد جامع نگری است به عنوان مثال اعتبار چند صد میلیون تومانی را صرف خیابان کشی و ساخت بلوار و میدان شهر کرد البته کار بسیار خوبی بود کار میدان و بلوار خوب بود نه به این شکلی که الان در شهر گوهران پیدا شده است . چرا میدانی با صرف اعتبار چندین میلیونی در خارج از شهر در یک چاله ساخته شود آیا صرف این اعتبارات به این شکل صحیح می باشد ؟ یا ساخت بلواری که با خراب شدن دیوار های ادرات و نیروی اانتظامی ساخته شود درست است ؟ البته بحث های مهندسی را کاملاً کنار بگذارید و فقط ساده ساده مسایل شهر را نگاه کنید؟
یک موردی که همه ی عابران عبوری از میدان(میدان امام حسین) ساخته شده توسط شهرداری را متعجب خواهد کرد این است که یک بنده خدایی قد بلند بیست و چهار ساعت چماق بدست سر میدان ایستاده است ؟ آهای مردم این فرد دزد یا زورگو یا ... نیست بلکه نگهبان میدان است که توسط احشام شهر گوهران گیاهان میدان خورده نشوند و کسی احیاناً به میدان آسیبی نرساند . این فرد استخدام شده ی شهردار است که فقط سر میدان بایستد البته مدتی است که دو شغله هم شده است و مدتی هم سر میدان علاوه بر نگهبانی دلالی و بزاری و بنزین فروشی را هم راه اندخته بود خب بگذریم .
چند وقت پیش آگهی در خصوص واگذاری زمین مسکونی در شهرک پشت دبیرستان دخترانه منتشر شده بود که فقط به دوستان و نزدیکان شهردار واگذار شد اما بنده هر چه پیگیری کردیم نتیجه نگرفتم.
اما مورد جالبی که همه تعجب خواهید کرد این است که چرا لامپ هایی که سرمیدان ها و داخل پارک ها نصب میشوند در وسط بلوار نصب شده اند این از ندانم کاری کارشناسان شهرداری است نه از گیر نیامدن چراغ لامپ های معابر.
با شروع به کار شهرداری و تجهیز آن از سوی استانداری دو دستگاه مینی بوس به شهرداری گوهران اهدا شد که شهردار نازنین بلافاصله مینی بوس ها را حراج کرد و فروخت و معلوم نشد که چه شدند جناب شهردار عزیز آیا حمل و نقل مردم شهر و توابع به شهرستان میناب و جاسک و حتی سردشت با مشکل مواجه نبودند و نیستند که بلافاصله نسبت به فروش مینی بوس ها اقدام فرمودید.
مدتی هم شهردار عزیز شهرمان در محل کار خودش نبود که حرف هایی این چنینی مطرح بود که بازداشت و بنا به دلایلی مالی و اختلاس زندان بوده اند آیا اگر این صحیح می باشد چرا مسئوالان عزیز اقدامی ننموده اند .
آیا مسئوالان عزیز فردی بهتر و با تجربه تر و کار بلد تر برای شهرداری شهر گوهران پیدا نمی شود.
به امید سازندگی و پیشرفت شهر گوهران